دلایل غیرمنطقی برای ازدواج

یکی از دلایل نامعقول ازدواج،  فرار از خانه است.
 

چکیده: برخی از شکست های خود در ازدواج می گویند و برخی از موفقیت های خود در این امر. سخن در این است که علت شکست آن دسته از افراد در ازدواج چیست؟ شاید یکی از این موارد، دلایل غیرمنطقی ایشان در ازدواج است. با ما همراه باشید تا با دلایل غیرمنطقی برای ازدواج بیشتر آشنا شوید.

تعداد کلمات 1526 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه

 

هر فردی با ازدواج کردن می‌خواهد به اهدافی برسد.اما این هدف از یک نفربه‌نفر بعدی فرق دارد. متأسفانه برخی دلایل برای ازدواج کردن مناسب نیستند و می‌توانند تأثیرات منفی را بر زندگی مشترک یک زوج بگذارند. ازدواج خرید پیراهن یا لوازم خانه نیست که اگر از آن ناراضی نبودی رنگش را نپسندیدی دور بیندازی بلکه یک تصمیم با تبعات و پیامدهای دامنه‌دار و وسیع است که باید با دقت بسیار درباره آن تصمیم گرفت:

در اینجا به برخی از دلایل غیرمنطقی ازدواج اشاره می‌کنیم: 

گاهی انگیزه افراد برای ازدواج به دلیل دوری آن‌ها از محیط استرس‌زای خانواده ازجمله درگیری والدین، اعتیاد والدین، سوء رفتار جسمی و جنسی، بی‌توجهی، طرد و خشونت و موارد دیگر است .
اما افراد با این کار خانواده‌شان را از دست می‌دهند و پشتوانه‌ای برای روزهای سخت زندگی دونفره‌شان نخواهند داشت.
 

معمولاً آدم‌ها باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه برعکس می‌شود؛ بعضی‌ها می‌خواهند به‌وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند.
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺠﺮﺩ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ، ﺑﺎ امرونهی‌های ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ می‌نماید ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﻗﺪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻧﻈﺮ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺍﺳﺖ، ﻟﺬﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺗﻨﮕﻨﺎﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می‌کند ﻭ ﺗﻼﺵ می‌نماید ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﻀﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ می‌تواند ﻣﻔﺮﯼ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ، ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺳﻮﻕ می‌دهد.
 

طبق تحقیقی که در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام‌گرفته است: افراد برای آغاز زندگی جدید باید مدت‌زمان پنج‌تا شش ماه از شکست عشقی را پشت سر بگذارند و بلافاصله وارد رابطه دیگری نشوند . چراکه باعث آسیب‌های جدی در آینده خود خواهند شد.
گذشت زمان بهترین داروی فراموشی است و فرد باید روی اعتمادبه‌نفس خودکار کند و از حالت احساسی خارج شود تا بتواند به آرامش برسد و سپس فرد جدیدی را بپذیرد.
 

 خانواده و اجتماع و فامیل و اطرافیان
ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻞ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﻓﺸﺎﺭ ﻫﻨﺠﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ. ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻭ ﺍﻗﺸﺎﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﺄﯾﯿﺪ می‌شود. ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻝ می‌کنند ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ علاقه‌مند ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﻭ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ وامی‌دارد.
ﻧﻔﻮﺫ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ، می‌تواند آن‌ها ﺭﺍ به‌سوی ازدواج‌های ﺯﻭﺩﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﺳﻮﻕ ﺩﻫﺪ. ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﻔﻮﺫ ﺧﻮﺩ، ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﻮﺍﺭﺩ به‌سختی می‌توان خانواده‌ها ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ.

جملاتی نظیر:
«زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات می شه»،
«به این خواستگار جواب بده داری تو خونه می‌ترشی»
این اصطلاحات گاهی از طرف خانواده و اطرافیان فشار رابر روی فرد وارد می‌کند.
همچنین ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ خانواده‌هاﯼ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﻧﺪﮎ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﺧﺘﺮ می‌تواند هزینه‌های ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﻭﯼ ﮐﺎﻫﺶ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﺑﻪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
 همین‌طور ﺭﻓﻊ ﮐﺪﻭﺭﺕ ﻓﺎﻣﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩ، به ازدواج‌هایی ﺍﻧﺠﺎﻡ می‌شود ﺗﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ ﻭ ﺭﻓﻊ ﮐﺪﻭﺭﺕ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺩ به‌طور ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ می‌شود.
 

بعضی وقت‌ها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه می‌کنند تا بعد از ازدواج به‌واسطه خانواده همسر به یک نان و نوایی برسند، حالا تصور کنید بعد از ازدواج خانواده پولدار ورشکسته شوند یا به هر دلیلی فرد را به خواسته‌اش نرسانند، دیگر به چه امیدی می‌شود آن زندگی را ادامه داد.
همچنین گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی می‌کنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمی‌کند، برای جبران این خلاء، اقدام به ازدواج می‌کنند، مثلاً دختری که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را به‌راحتی قبول کند.
بنابراین ایده‌ی ازدواج کردن با یک فرد بدون توجه به احساس و عاطفه قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه به‌طور یقین عقلانی نیست و اشتباه هست. و موجب می‌شود فرد به ملاک‌ها و معیارهای دیگر بی‌توجه شود.
 

اگر احساس تنهایی، ناشی از ضعف مهارت‌های اجتماعی فرد در تعامل با دیگران و دلایل شخصیتی ( مثل شخصیت منزوی ) و ابتلا فرد به اختلالات روانی ( مثل افسردگی ) بوده باشد، در چنین شرایطی ازدواج راه‌حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست، چون بعد ازدواج هم این دلایل ادامه می‌یابد
همچنین خیلی وقت‌ها بعضی از افراد فکر می‌کنند که اگر ازدواج کنند دیگر تنها نیستند درصورتی‌که اگر ازدواج سریع انجام گیرد و تناسب کافی بین زوج‌ها وجود نداشته باشد ممکن است که تنهایی این افراد بیشتر شود.
 

اگر ازدواج باکسی از سر دلسوزی انجام شود، حتماً کسی که دلسوزی کرده است بعداً احساس قربانی بودن می‌کند
برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه درازمدت داشته‌اند تن به ازدواج با فرد می‌دهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آن‌ها چه بر سر شریکشان خواهد آمد.
همچنین احساس گناه می‌کنند زیرا که تصور می‌کنند آن‌طور که بایدوشاید رفتار پسندیده‌ای نسبت به شریک خود نداشته‌اند و یا متقابلاً لطف‌هایی که شریکشان در حق آن‌ها روا داشته را جبران نکرده‌اند.
هنگامی‌که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر می‌دهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد را در پی نخواهد داشت.
انگیزه ترحم ممکن است به دلایل مشکلات  اقتصادی .اجتماعی و..طرف مقابل باشد.
و گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگر است.
 

برخی به این دلیل ازدواج می‌کنند که فردی را وارد زندگی خویش کنند تا از آنان مراقبت کنند، به عبارتی، می‌خواهند آن فرد برای آنان به‌نوعی در نقش پدر یا مادر، باشد.( اختلال شخصیت وابسته )
این، نشانه ضعف شخصیتی فرد است که می‌تواند ریشه در دوران کودکی او داشته باشد. بی‌شک این افراد به‌نوعی به دل‌بستگی‌های دوران کودکی خود بازگشته‌اند و می‌خواهند از این طریق، مشکل خویش را حل نمایند؛ این‌گونه افراد معمولاً ازلحاظ عاطفی به شریک خود وابسته می‌شوند.
 

گاهی یک درد مشترک یا حتی هدف مشترک، اصلی‌ترین دلیل برای ازدواج با یک فرد تلقی می‌شود.
چنین دلیلی همیشه دردسر درست نمی‌کند اما اگر باگذشت زمان، بهانه‌های منطقی‌تری جای آن را نگیرد، می‌تواند ازدواج را با شکست روبه‌رو کند.
اهمیت جذابیت جسمانی به‌عنوان یک عامل مهم در دوستی‌ها و مناسبات اجتماعی، غیرقابل‌انکار است. اما برخی فکر می‌کنند ، افرادی که جذابیت ظاهری دارند ، رفتارهای پسندیده‌تر و ویژگی‌های شخصیتی بهتری هم داشته باشند و این تصور آن‌ها را در انتخاب دچار اشتباه و صدمات بعدی خواهد کرد.

گرچه این مشترکات در ابتدا رابطه دختر و پسر را مجذوب خود می‌کند اما باید دانست که برای خوشبخت شدن، به دلایل دیگری هم نیاز است.
اگر هردوی شما عضو یک گروه ورزشی یا تحصیلی هستید و به همین دلیل وقت زیادی را باهم می‌گذرانید و دغدغه‌های تان در این حوزه مشترک است، گمان نکنید که عاشق هم هستید. اگر این موضوع را کنار بگذارید، دیگر دلیل زیادی برای بودن باهم نمی‌توانید پیدا کنید. شما هیجان همراه بودن و حضور در کنار هم را با عشق اشتباه می‌گیرید و همین تصور به انتخابی نادرست منجر می‌شود.
اگر هم دلیل انتخابتان مشکلی است که در زندگی هردوی شما وجود داد و آزارتان می‌دهد، بازهم بهتر است کمی درنگ کنید. ممکن است روزی این مشکلات از میان برداشته شود و شما دیگر دلیلی برای همدردی باهم نداشته باشید.

دراین‌باره قرآن به این آیه اشاره‌کرده است. مسافحین فما استمعتم به منهن در این آیه نسا/24  خداوند متعال کلمه تمتع را بیان نموده است این کلمه در کتب به معنای بهره‌گیری و انتفاع است.
همچنین امام صادق ع می‌فرمایند: برای مردم در دنیا و آخرت هیچ لذتی بالاتر از هم‌بستری با زنان نیست.
سپس فرمود اهل بهشت به چیزی بیشتر از نکاح چه از طعام و شراب لذت نمی‌برند/.کلینی .اصول کافی.ج 5 .ص320.
بنابراین ازدواج در جامعه، شیوه پسندیده‌ای در جهت ارضای نیازهای جنسی است. بااین‌حال، ارضای این نیاز در جامعه، همه هدف از ازدواج نیست.
 

بدون شک، یکی از مهم‌ترین عامل‌های تحریک‌کننده برای ازدواج، این است که فرد، خود را پدر یا مادر ببیند و دوست داشته باشد که صاحب  فرزندی شود؛ اما آیا به این موضوع آگاهی دارید که قادر هستید ازلحاظ تربیتی، عاطفی، اخلاقی و مادی، شرایطی را برای هرچه بهتر تربیت شدن فرزتان فراهم کنید؟
نگاه تک‌بعدی به این عامل موجب می‌شود مسائل دیگر بررسی نشود و این دوام زیادی نخواهد داشت.
 

اهمیت جذابیت جسمانی به‌عنوان یک عامل مهم در دوستی‌ها و مناسبات اجتماعی، غیرقابل‌انکار است. اما برخی فکر می‌کنند ،افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیده‌تر و ویژگی‌های شخصیتی بهتری هم داشته باشند و این تصور آن‌ها را در انتخاب دچار اشتباه و صدمات بعدی خواهد کرد.
 
منبع: درس‌نامه مهارت‌های زندگی با رویکرد ازدواج و خانواده
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون